{فراز بیستم}
ریشه این مطلب (راهی برای دسترسی راحت به تمام مطالب مرتبط با موضوع فعلی) :
رشد روحی › مباحث کلی و پایه ای و ترسیم نقشه راه رشد روحی › تهذیب نفسو : رشد معرفتی در عرصه های : › آرمان گرایی و انقلابی گری › فعالیت فرهنگی،انقلابی › تربیت دینی › مطلب پنجم
و : رشد معرفتی در عرصه های : › آرمان گرایی و انقلابی گری › الزامات انقلابی بودن › تهذیب نفس › مطلب هفتم
معمولا در پاسخ به این سوال که «تفاوت انسان با حیوان چیست؟» ، به اینکه انسان دارای عقل، آگاهی و اراده و اختیار است، اشاره میشود. اما سوال این است که این اراده، اختیار و آگاهی که به عنوان فضیلت و وجه تمایز «انسان» با «حیوان» و «فرشته ها» مطرح میشود، به چه دردی میخورند و چه فایده ای دارند؟ ما برای چه دارای آگاهی و اراده و اختیار شده ایم؟ ما آگاهی و اختیار داریم که چه چیزی را انتخاب کنیم؟...
میتوان گفت آزادیِ انتخاب انسان، در صورتی که «تمایلات» انسان مطرح نباشد، مضحک و بی معناست... این تمایلات انسان است که نسبت او را با چیزی که میخواهد انخاب کند، تعیین میکند؛ و انتخاب انسان وقتی ارزشمند است که «علیه» آن چیزی که دوست دارد، انتخاب کرده باشد؛ و الا انتخاب او تفاوتی با انتخاب حیوانات ندارد...
خداوند دو نوع علاقه در وجود انسان قرار داده است که یکی ارزشمندتر، عمیق تر ولی پنهان تر است و علاقه دیگر، کم ارزش تر، سطحی تر، با شیرینی کمتر، اما آشکارتر است. و اختیار در اینجا معنی پیدا میکند که شما از تمایل آشکار و سطحی خودت عبور کنی و به تمایل عمیق تر و ارزشمندتر مراجعه کنی. از اینجا به بعد است که انسان معنی پیدا میکند و هویت انسانی تجلی پیدا میکند و اصلا فلسفه وجودی انسان همین است. این علاقه های کمتر و سطحی تر را «هوای نفس» می نامند.
حضرت امام (ره) در ارتباط با عبور کردن از علایق سطحی به علایق عمیق، میفرمایند: «کمال مطلق را انسان میطلبد، (اما) خودش نمیفهمد، خیال میکند که مقام میخواهد، لکن وقتی بهش رسید، می بیند این هم نیست...»
انسان آفریده شده است تا از علایق سطحی خود رد شود. این علاقه سطحی را باید دور بریزیم... پشت این علایق سطحی، چیز دیگری پنهان شده است که باید آن را پیدا کرد. اگر از این علاقه آشکار به آن علاقه پنهان عبور کنی، «جهاد اکبر» شکل گرفته است و مبارزه با نفس پدید می آید که نخ تسبیح فضائل و خوبی های انسان است.
کنار گذاشتن (علایق سطحی و آشکار و) برخی از دوست داشتنی ها موضوع اصلی زندگی است که هر روز و هر لحظه با آن درگیر هستیم. مبارزه با نفس را باید در جای جای زندگی و لحظه به لحظه ی آن دید و تشخیص داد.
گاهی «نه» گفتن به نفس اینطور است که چیزی را دوست داری و به تو نمیدهند که باید صبر کنی و رضایت داشته باشی. گاهی هم اینطور است که چیزی را دوست داری، آن را به تو داده اند ولی نباید به آن دست بزنی و در اینجا باید اطاعت کنی... گاهی «تکلیف» تو به دست نزدن به یک دوست داشتنی تعلق گرفته است که باید اطاعت کنی و گاهی «تقدیر» تو به نداشتنِ یک دوست داشتنی تعلق گرفته است که باید رضایت داشته باشی. این اطاعت و رضایت، همان مبارزه با نفس را شکل میدهد که موضوع اصلی زندگی بشر است.
باتشکر از ارسال مطلب شما به سایت نقل قول.
مطلب شما منتشر گردید.
موفق باشید