{فراز شانزدهم}
ریشه این مطلب (راهی برای دسترسی راحت به تمام مطالب مرتبط با موضوع فعلی) :
(بازنشر در : عمارنامه - حرف تو)
حالا با یک تمرکز خوب، میشینیم پای صحبتهای بسیار مهم حاجاقا
جان اباعبدالله الحسین، جان یاران او، این همه مظلومیت، هزینه سنگینی بود که در این راه پرداخته شد. این هزینه بزرگ، برای انتقال پیام کوچک و در درگیری با باطل اندک و بی ارزش و سطحی نیست... این هزینه و قربانی بزرگ خداوند، برای دادن عبرت کوتاه و سطحی نیست... ساده نیست انسان بگه «ما اهل کوفه نیستیم، حسین تنها بماند»... باید یک مقدار عمیق تر با این ماجرا برخورد کرد... پیش خودمون نباید بگیم معلومه ما اگر در کربلا بودیم، اصلا امام حسین رو نمیگذاشتیم تنها بمونه... اونهایی هم که تو کربلا بودن، آدمایی نبودن که تا چند روز قبل وقتی ازشون بپرسی که شما آیا آمادگی دارید اباعبدالله الحسین رو به قتل برسونید، ابراز برائت و کینه توزی نسبت به امام حسین بکنن... (عمرسعد تا چند روز قبل از عاشورا وقتی شمر -که نماینده ویژه ابن زیاد برای نظارت بر کار عمرسعد شده بود- اون رو وادار میکرد که «زود کار رو یکسره کن، محاصره رو تنگ تر کن، نتیجه رو باید روشن کنی» ، میگفت «من میترسم این شمر آخرسر دست منو به خون حسین آلوده کنه» ...) قطعا پیچیدگی هایی هست... حداقل با اطمینان نگیم که ما اگر بودیم، امام رو یاری میکردیم...
دعا کنیم اینگونه باشیم؛ ان شاءالله اینطور خواهد بود؛ ان شاءالله همینطور هستیم... ولی پیامها و درسها و عبرتهای عاشورا هم سطحی نیستن...
کسانی به یاری حسین برمیخیزن که به گونه ای «جلوی قتل» اباعبدالله الحسین رو بگیرن؛ جلوی رخ دادن چنین ظلم فاحشی رو بگیرن... کسانی میتونن به یاری حسین برخیزن که اجازه ندن چنین مظلومیت سنگینی به ولی خدا تحمیل بشه... کسانی میتونن این کار رو بکنن، که از ظلم «پنهان» بتونن در جامعه دینی جلوگیری کنن... از اون خُرده تحمیلهایی که به امیرالمومنین روا داشته میشد، از اون بی سروصدا و با ظاهرالصلاح ظلم کردنها به اولیای خدا در طول 50 سال قبل از عاشورا بتونن جلوگیری کنن... اگر ابوذر بگه من اهل کوفه نیستم حسین تنها بماند، از اون راحت قبول میکنیم چون اصلا اون تبعید شد برای اینکه ظلم پنهان رو هم نمیتونست تحمل بکنه؛ ظلمهایی که به صورت ضمنی در جامعه دینی وجود داشت و اون میدید که نتیجه چنین ظلمهایی، سربه دار شدن اباعبدالله الحسینِ... و او قیام میکرد؛ کتک میخورد؛ تبعید میشد... کسانی میتونن بگن ما اهل کوفه نیستیم، که نه اینکه وقتی حسین بیاد وسط معرکه تنها بمونه، بعد اینها بگن «نه، کار دیگه سخت شده، ما باید بریم دفاع کنیم از حسین» ... این دفاع بی فایده ست...
دفاع «مفید» میتونه امام زمان رو برگردونه... ما اگر بنا باشه زمان امام حسین هم اینجوری باشیم که بگیم «امام زمان، فداتون بشم، اگه شما تنها شدید مثل اباعبدالله الحسین، در گودی قتلگاه، ما طبیعتا میایم از شما دفاع میکنیم... آقا امام زمان برای این طرز یاری کردن ما، برای چنین یارانی نخواهد اومد... میفرماید شما اصلا نباید بگذارید من به اون تنهایی برسم که بخواید اینجوری فداکاری بکنید...
برای اینکه ما نگذاریم امام حسین به شهادت برسه، باید مقدمات و شرایط کربلا رو جلوگیری کنیم...
چرا بعضی ها در جامعه درد دین دارن؟ انقلابی گری در وجودشون موج میزنه؛ فریاد خروش علیه ظلمهای پنهان دارن؛ هیچ ظلمی رو برنمیتابن؟ چون اونها عبرت گرفتن از عاشورا... بله خیلی ها هستن که میتونن مثل زهیر که سلام و درود خدا بر او باد، عمل بکنن؛ خیلی ها هستن که میتونن مثل حر عمل کنن... اما این عبرت گرفتن از تاریخ نیست... عبرت گرفتن از عاشورا، اینه که به هیچ وجه اجازه ندیم حتی شرایطی پدید بیاد که حسین تنها بماند...
ان شاءالله ما جزء یارانی قرار بگیریم به تعداد کافی، که با وجود ما، هیچگاه کربلا تکرار نشه...
کار حاجاقا این بود که با مطرح کردن این موضوع مهم، در واقع یک جرقه در ذهن ما ایجاد کنن تا ما فکرمون درگیر مسأله بشه و حالا این ما هستیم که باید به دنبال یافتن «مصادیق» ظلم پنهان به ولایت باشیم... این وظیفه ماست که فکر کنیم در زمان ما چه ظلمهایی داره به صورت «پنهان» نسبت به حضرت آقا و در مرتبه بعد، به امام زمان روا داشته میشه و ما غافلیم؟...
خودم هم ان شاءالله « اگر بشه» تصمیم دارم در آینده مطلب یا مطالبی در
این خصوص منتشر کنم...
بسیار عالی بود . خسته نباشید .
منتظر ادامه مطلب هستیم .