{فراز بیست وپنجم}
ریشه این مطلب (راهی برای دسترسی راحت به تمام مطالب مرتبط با موضوع فعلی) :
و : رشد معرفتی در عرصه های :› آرمان گرایی و انقلابی گری › فعالیت فرهنگی،انقلابی › تربیت دینی › مطلب نهم
(فایل صوتی هم در آخر مطلب موجود است)
(به نظر میرسه مسأله ای که در این مطلب بیان میشه، پتانسیل این رو داره که اگر در امر تربیت دینی بهش توجه جدی بشه و به شکل مناسبی تبیین و به مخاطب ارائه بشه، میتونه بعضی از گره های ذهنی رو بازکنه و واقعا راهگشا باشه.)
(این مطلب با فونت Adobe Arabic نوشته شده. اگر روی کامپیوترتون این فونت نصب نیست، نوشته ها رو با فونت نازیبایی خواهید دید. بنابراین لطفا اول فونت رو از اینجا دانلود کنید و بعد از قراردادن در پوشه Fonts کامپیوترتون، شروع به مطالعه مطلب بفرمایید.)
یه معنای خودشناسی این بود که ببینیم «چه "نیازی" به دین و چه نیازی به پروردگار عالم داریم؟»[در مطلب قبل در این باره صحبت شد] بعد دین میشه برنامه ای برای رفع این نیاز. [دیدیم که نتیجه درک و رسیدن به اون نیاز، میشد دینداری «ملتمسانه»]
اما اگر انسان خودشناسی بکنه، به یه چیز دیگه ای هم غیر از «نیازها»ی خودش پی میبره؛ و اونم به «ماهیت» خودش، به هویت خودش؛ یه تعریفی از خودش پیدامیکنه..
خداکنه آدما به تعریف خودشون برسن. تو کی هستی؟.. ما وقتی ازمون میپرسن تو کی هستی، [اگه]بگیم ما انسان هستیم، تعریف دقیقی از هویت خودمون ارائه نکردیم. حتی [اگه]بگیم مؤمن هستیم، مسلمان هستیم، [باز هم تعریف دقیقی از هویت خودمون ارائه نکردیم.] هویت دینی خودت رو هم نمیخواد بگی. هویت حقیقی تو قبل از اسلام چیه؟.. هویت حقیقی، اصلی ترین هویت توئه. آدم اگه تعریف دقیقی از خودش نداشته باشه، که نمیتونه حرکت کنه..
شما وقتی میخوای هویت اصلی و حقیقی خودت رو معرفی کنی به خودت نگاه کنی، باید به یه کلمه نگاه کنی: «من "عبد" هستم، "عبد" ؛ "برده" پروردگار»..
شما «عبدید» ؛ عبد یعنی «بنده».. درکِش برای ما سختِ متأسفانه. منظور از «عبد»، «کارگر و خدمتکار» نیست. اینا همه شأنی دارن برا خودشون. آبدارچی اگه مثلا حقوقش رو ندن، میتونه از مدیرش شکایت کنه. آبدارچی عبد نیست. ما تاحالا «عبد» ندیدیم از نزدیک.. بنده تا بعد از ظهور آقا امام زمان جرأت نمیکنم بالای منبر احکام عبد رو بگم..
[یکی ممکنه بگه]«[مگه]اسلام با برده داری موافقِ؟» اسلام طرحهای بسیار زیبایی داره که برده داری رو منسوخ بکنه و این کارو هم کرده. حالا اینکه چرا اسلام برده داری رو حرام نکرد، حکمتهای پیچیده ای داره که حالا بهتره غصه این برده های نوین امروز رو بخوریم که اربابهای مدرن دارن.. برده های صهیونیستها؛ میلیارد میلیارد انسان برده صهیونیسمن.. چند نفر از آدمای اروپا میفهمن برده صهیونیستان؟.. خیلی غصه برده میخوریم، گیر ندیم به تاریخ اسلام. اسلام خیلی قشنگ با یک شیب ملایم، حکمت آمیز، برده داری رو نه نفی مطلق کرد، نه اجازه ظلم به برده ها داد، نه برده داری رو نگه داشت. با یک شیب ملایم رفت به سمت منسوخ کردن برده داری. یه دفعه میگفت این کار ثواب داره، یه برده آزادکن؛ گناه کردی، یه برده آزادکن؛ اصلا برده آزادکردن اینقدر ثواب داره. با یه مهربانی تو جامعه بشری نگاه رو عوض کرد.
خب، «برده پروردگار» یعنی چی؟..
یعنی «شما مالک خودت نیستی».. صاحب داری. اگه به خودت گفتی «عبد» ، [دیگه]به خودت اجازه نمیدی که «خودت» برا خودت برنامه ریزی کنی.. میگی هرچی خدا برنامه ریزی کرد.
کسی که تلقّیش از خودش «عبد» نباشه، دیگه این آدم رو به سختی میشه به «بندگی» وادارکرد..
تو یک فیلمی درمورد یکی از افسانه های قدیم نشون میداد که یک شاهزاده ای اومده بود پیش یک چوپانی، میخواست یه مدتی چوپانی کنه که بلایی بهش نرسه. جای این دوتا با هم عوض شده بود. پادشاه رفته بود تو لباس یک چوپان. بهش گفته بود حرف گوش کن تا خراب نکنی. [اما]مینشسته مثل پادشاه ها.. به گوسفندها دستور میداده که «بیایید اینور..» هی فرمان میداد. درحالیکه باید میرفت میدوید دنبال گوسفندها.. اصلا نمیتونست چوپانی کنه، شاهزاده بود..
آقا بعضی ها نمیتونن نماز بخونن.. بعضی ها نمیتونن سجده کنن. سجده هم اگر میکنن، الکیِ.. [اگه]کسی این هویت رو برا خودش قائل نباشه که عبدِ ، بعد بهش بگو بیا عبادت کن.. این نمیتونه حرف گوش کنه. [اگه]اینجا حرف گوش کنه، حرف بعدی رو گوش نمیکنه. چون اصلا عبد نیست..
«اُمانیزم» جنایتی که در حق بشر کرده در غرب، اینه که گفت «تو عبد نیستی، تو یه انسانی، محور عالمی، خدا هم در خدمت توست.. اگه لازمش داشتی، خب باهاش صحبت کن بعد بذارش کنار»..
اینقدر ذهنها رو این مکاتب هواپرستانه خراب کرده، اینقدر انسانها رو الکی الکی گنده کرده، گنده کرده مقابل «خدا»؛ بله انسان اشرف مخلوقاتِ مقابل همه عالم، ولی مقابل خدا عبدِ.
دعا و مناجات یکی از کارایی که میکنه، رابطه «عبد» و «مولا» رو تنظیم میکنه. استغفار، رابطه عبد و مولا رو تنظیم میکنه.
کدوم آیات قرآن هست که هیچکی خوشش نمیاد از اون آیه ها که «عبدپروری» میکنه، اثر تربیتیش اینه که آدم رو عبد بارمیاره؟ من اگه یک جایی اعلام کنم که میخوام این بخش از آیات قرآن رو توضیح بدم، یقینا باید با تعداد بسیار اندکی از دوستان سخن بگم.. آیات جهنم و آیات عذاب..
مولا اونه که بزنه.. و تو وقتی میترسی از عذابش، عبد میشی.. کوچیک میشی.. اثر تربیتی عجیبی داره آیات عذاب در عبدپروری.
ما باید هویت خودمون رو تعریف کنیم. ما چی هستیم؟.. «مَن عَرَفَ نَفسَه، فَقَد عَرَفَ رَبَّه ؛ اگه فهمیدی عبدی، میفهمی مولات کیه..» یکی از معانی این روایت همینه. اگر فهمیدی عبدی، میفهمی مولا داری.. میفهمی مولات چگونه ست؛ میفهمی مولا از تو چه انتظاراتی داره.. میفهمی با مولای خودت چجوری باید رفتار بکنی..
اگر کسی خودش رو عبد بدونه، [دیگه]توقع یعنی چی؟!.. گِله یعنی چی؟.. اگر کسی خودش رو عبد بدونه، [دیگه]اززیردررویی برای انجام فرامین الهی یعنی چی؟..
«أن لا یَری العَبد لِنَفسِه فی ما خَوَّلَهُ الله اِلَیهِ مُلکا ؛ مالک چیزایی که خدا بهت داده، خودت رو ندون.
مالک ندون خودت رو، [اون وقت]انفاق برات راحت میشه. بعد میفرماید «لا یُدَبِّرُ العَبد لِنَفسِه تَدبیرا ؛ توی تقدیر خودت زیاد دخالت نکن» ؛ «من چرا اینجوری شدم؟» ببین، یه کس دیگه تصمیم گرفته؛ صاحبته..
خارج از تعریف خودت نشو. معلق زمین و آسمونی.. خدا یه لحظه نگاهش رو از تو برداره، نابود میشی. اصلا تو مال خدایی؛ «اِنّا لِله ؛ ما مال خداییم» اموال خداییم اصلا ما.. رومون رو زیاد نباید بکنیم دیگه.. اصلا صدای آدم رو میاره پایین.
برنامه بندگی رو درست شروع کنیم. ما عبد هستیم، کنیز خدا هستیم، عبد خدا هستیم. ما صاحب خودمون نیستیم. ما تصمیم گرفتیم به دنیا بیایم؟ نه؛ کی تصمیم گرفته ما رو ببره؟ خدا. همه تصمیمات دست اونه. یه فرصتی به ما داده یه تِلق تِلقی این وسط بکنیم.
این هویت باید تو همین منزل پنجم جابیفته. مدارس، خودمون، خونواده ها، صداوسیما، فیلما همه باید اینو جابندازن. این باید جابیفته، عبد.. [اگه]عبد نباشه، دستور بهش بدی، قُر میزنه.. نق میزنه. عبد که باشه، راحت انجام میده.
در حدیث قدسی میفرماید: «بنده من، تو که عبد من هستی، اطاعت من رو هم بکن. من تو رو مثل خودم قرار میدم.. من زنده ای هستم که نمیمیرم و نخواهم مرد. تو رو هم زنده ای که نخواهی مرد قرار میدم..
من غنی ای هستم که هیچوقت فقیر نمیشم، تو رو هم غنی ای قرار میدم که هیچوقت فقیر نخواهی شد..
من هرجور دلم بخواد هستم، یک کاری میکنم تو هم هرجور دلت بخواد باشی..
بیا از راه اطاعت من به اونجا برس.. تو بنده منی، من اصلا تو رو جوری ساختم که مثل خودم بشی..»
راه میان بُر درک عبودیت، اینه که یه شب مولای شما مهدی فاطمه، شما را صدا بزنه توی خیمه خودش، مولا داشتن رو یه شب تجربه کنی.. آقا فرمان بده، میمیری براش.. اگه فرمان نده، دق میکنی.. میگی چرا آقا به من دستور نمیدی؟.. آقا به من دستور بده.. مولای من..
[ کیفیت بالا و حجم 14.9مگابایت | کیفیت متوسط و حجم 7.46مگابایت | کیفیت پایین و حجم 3.73مگابایت ]
(برای دریافت فایلهای صوتی بقیه مطالب، برید به صفحه «فایلهای صوتی مطالب»)
اگر هنوز در خبرنامه پیامکی عضو نشدید، عبارت «رشدنامه» رو به شماره پیامک جدید
30006859000559بفرستید.
مشترکان همراه اول: ارسال عدد 2 به شماره 8999 - مشترکان ایرانسل: ارسال عدد 1 به شماره 5005)